محرم و حسرت همایش شیرخوارگان
مهدیه زهرای نازنینم عزیز دل مامانی دوباره محرم اومد و غم بزرگی رو دل بچه شیعه ها نشسته والبته احساس بالندگی به خود و اماممون امسال محرم بدی نداشتیم،میرفتیم تو هیئت،موقع روضه ازم دستمال میخواستی و مثلا گریه میکردی،موقع سینه زنی سینه میزدی،موقع دعا دستای کوچولو و فرشته ایتو میاوردی بالا و خلاصه بد جور دلبری میکردی منم از خدا و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) میخواستم این دستای کوچولو رو که بالا اومده تا ابد رها نکنن.انشاالله تا شب هشتم،بعدش حتی روز عاشورا هم نتونستیم به مراسم امام حسین(ع) بریم چرا که احتمالا اون شب شما چشم خوردی،شایدم سردی هوا باعث شد که مریض بشی فرداش قرار بود بریم همایش شیرخوارگان حسینی ولی تو تا خود صبح تو ت...
نویسنده :
یاس نقره ای
1:11